- بکه بکه
صدای سوختن چوب
معنی بکه بکه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(چِکْ کَ چِکْ کَ)
لغت نامه دهخدا
قطره قطره. چیکه چیکه. (در بسیاری لهجه ها). قطره های آب یا هر مایع دیگر که پی در پی چکد. رجوع به چکه شود
(بُرْ رَ / رِ بُرْ رَ/ رِ)
لغت نامه دهخدا
دارای شیارهای موازی. ناصاف و ناهموار. شکاف دار. (فرهنگ لغات عامیانه).
- بره بره شدن، دارای شیارهای موازی گشتن چنانکه در جاده های خاکی، ابر و شیر و امثال آن. به قطعاتی از هم جدا شدن. (یادداشت دهخدا)
- بره بره شدن، دارای شیارهای موازی گشتن چنانکه در جاده های خاکی، ابر و شیر و امثال آن. به قطعاتی از هم جدا شدن. (یادداشت دهخدا)
جزء جزء، قسمت قسمت، قطعه قطعه، بریده بریده، پاره پاره
قتل، آدم کشی، نسل کشی، کشتار
آب و تاب دادن در بیان موضوعی
